زنجیره تأمین، مسیری به هم پیوسته است که مواد خام، قطعات و کالاها قبل از مونتاژ و فروش به مشتریان طی میکنند. زنجیره تأمین از اجزای به هم مرتبطی تشکیل شده که در مجموع به تولید محصولات نهایی منجر میشوند که توسط مشتریان خریداری میشوند. به عنوان مثال، خودروها را در نظر بگیرید. قبل از اینکه مصرفکنندهای یک خودرو بخرد، سنگ آهن از زمین استخراج میشود. این سنگ به یک کارخانه حمل میشود و در آنجا به فولاد تبدیل میگردد که از آن برای ساخت شاسی خودرو استفاده میشود. برای ساخت خودرو، قطعات مختلفی – از موتور تا باتریها، قطعات الکتریکی، لاستیکهای لاستیکی، بدنه فلزی و رنگ – مونتاژ میشوند. پس از ساخته شدن خودرو، در یک محیط خردهفروشی به مصرفکننده نهایی فروخته میشود.
فهرست مطالب
1. مفهوم زنجیره تأمین
زنجیره تأمین به مجموعهای از فرآیندها، نهادها و فعالیتهایی اطلاق میشود که در تولید و تحویل یک محصول یا خدمات از مرحله تأمین مواد اولیه تا رسیدن به دست مشتری نهایی نقش دارند. این زنجیره شامل تأمینکنندگان مواد اولیه، تولیدکنندگان، حمل و نقل، انبارداری، توزیع و در نهایت مشتریان نهایی است. تمام این مراحل به هم پیوسته و نقش اساسی در جریان کالاها و خدمات از منبع اولیه تا مصرفکننده دارند.
زنجیره تأمین، یک سیستم جامع برای تولید و تحویل یک محصول یا خدمات را شامل میشود که از مرحله اولیه تأمین مواد خام آغاز شده و تا تحویل نهایی به کاربران ادامه مییابد. در این زنجیره، تمام جنبههای فرآیند تولید، از جمله فعالیتهای مرتبط با هر مرحله، اطلاعات منتقل شده، منابع طبیعی که به مواد مفید تبدیل میشوند، منابع انسانی و سایر عوامل تشکیلدهنده محصول یا خدمات نهایی، مورد توجه قرار میگیرند.
مدیریت زنجیره تأمین (SCM) به فرآیند بهینهسازی و هماهنگی این مراحل اشاره دارد، که هدف آن کاهش هزینهها، افزایش بهرهوری و بهبود کیفیت محصولات و خدمات است. هدف اصلی مدیریت زنجیره تأمین، اطمینان از تحویل بهموقع محصولات به مشتریان با کیفیت مطلوب و هزینه مناسب است، به گونهای که تمامی مراحل از جمله تأمین، تولید، حمل و نقل و توزیع به طور هماهنگ و کارآمد انجام شوند.
نمونهای از انواع ذینفعان مختلف در زنجیره تأمین به شرح ذیل میباشد:
– تولیدکنندگان: کسانی که مواد اولیه برای کالاها را تولید یا پرورش میدهند.
– فروشندگان: کسانی که مواد را خرید و فروش میکنند.
– تولیدکنندگان: کسانی که مواد را به کالا تبدیل میکنند.
– حملونقلکنندگان یا ارائهدهندگان خدمات لجستیکی: کسانی که این کالاها را در سراسر جهان جابجا میکنند.
– مدیران زنجیره تأمین: کسانی که اطمینان حاصل میکنند که کل این عملیات از برنامهریزی تا تأمین مواد اولیه، تولید، تحویل و بازگشت کالاها بهخوبی انجام میشود.
– خردهفروشان: کسانی که کالاها را به صورت آنلاین یا در فروشگاههای فیزیکی میفروشند.
– مصرفکنندگان: کسانی که این کالاها و خدمات را خریداری و استفاده میکنند.
2. تاریخچه زنجیره تأمین
تاریخچه زنجیره تأمین از زمانهای بسیار دور آغاز شده و با تحولات صنعتی، تکنولوژیکی و اقتصادی به شکل پیچیده و پیشرفتهای تکامل یافته است. در ابتدا، در دوران پیش از صنعتیشدن، زنجیره تأمین به صورت ساده و محلی وجود داشت، به طوری که جوامع به تولیدات دستی و کشاورزی متکی بودند و فرآیند تأمین و مصرف کالاها به صورت محلی انجام میشد. در این دوره، زنجیره تأمین به معنای امروزی آن هنوز شکل نگرفته بود.
با آغاز انقلاب صنعتی در قرن 18 و 19، تحولی بزرگ در تولید و توزیع کالاها رخ داد. کارخانهها و تولید انبوه باعث شدند که نیاز به تأمین مواد اولیه از مناطق مختلف و توزیع گستردهتر محصولات به وجود آید. ماشینآلات، راهآهن و فناوریهای جدید نقش مهمی در توسعه زنجیره تأمین مدرن ایفا کردند و این امر منجر به اولین تلاشها برای مدیریت مؤثرتر جریان کالاها و مواد شد.
در قرن 20، به ویژه پس از جنگهای جهانی اول و دوم، زنجیره تأمین به دلیل نیاز به مدیریت بهتر منابع و توزیع کارآمدتر کالاها اهمیت بیشتری پیدا کرد. مفاهیمی مانند مدیریت تولید و مدیریت لجستیک به وجود آمدند و تکنیکهای جدیدی برای بهبود فرآیندهای تولید و توزیع ابداع شد. در این دوره، شرکتها شروع به درک اهمیت هماهنگی بین بخشهای مختلف زنجیره تأمین کردند.
از دهه 1980 به بعد، با گسترش جهانیسازی و ظهور فناوریهای اطلاعاتی، زنجیره تأمین به یک سیستم پیچیده و یکپارچه تبدیل شد. سیستمهای مدیریت منابع سازمانی (ERP) و نرمافزارهای مدیریت زنجیره تأمین (SCM) معرفی شدند که امکان هماهنگی بهتر بین بخشهای مختلف زنجیره را فراهم کردند. در این دوره، مفاهیمی مانند تولید ناب (Lean Manufacturing) و مدیریت موجودی دقیق (Just-in-Time Inventory) توسعه یافتند که به بهبود کارایی و کاهش هزینهها کمک کردند.
در قرن 21، با پیشرفت فناوریهای دیجیتال مانند اینترنت اشیاء (IoT)، هوش مصنوعی (AI)، و بلاکچین، زنجیره تأمین وارد مرحلهای جدید شد. این فناوریها به بهبود شفافیت، ردیابی دقیقتر محصولات و پیشبینی تقاضا کمک کردهاند. همچنین، با افزایش توجه به پایداری و مسئولیت اجتماعی، مدیریت زنجیره تأمین به طور فزایندهای به موضوعات محیطزیستی و اجتماعی نیز توجه میکند. به طور کلی، تاریخچه زنجیره تأمین نمایانگر تحول این مفهوم از یک سیستم ساده به یک شبکه پیچیده و جهانی است که نقش حیاتی در موفقیت و رقابتپذیری شرکتها دارد.
3. چرا یک شرکت باید زنجیره تأمین خود را درک کند؟
ترسیم زنجیره تأمین یکی از مراحل مهم در انجام تحلیل بیرونی در فرآیند برنامهریزی استراتژیک است. اهمیت مشخص کردن زنجیره تأمین به این دلیل است که به یک شرکت کمک میکند تا بازار خود را تعریف کرده و تصمیم بگیرد که در آینده کجا میخواهد باشد. در توسعه استراتژیهای سطح شرکت، معمولاً نیاز است که شرکت تصمیم بگیرد آیا میخواهد در یک خط کسبوکار واحد فعالیت کند یا وارد صنایع مرتبط یا غیرمرتبط دیگر شود.
هر مرحله از زنجیره تأمین به طور اساسی یک صنعت متفاوت است، برای مثال، استخراج مواد خام و تولید. زنجیره تأمین این امکان را به شرکت میدهد که دیگرانی که در هر یک از این مراحل دخیل هستند را درک کند و به این ترتیب، بینشی در مورد جذابیت یا رقابتپذیری صنایعی که شرکت ممکن است بخواهد در آینده وارد آنها شود، به دست آورد.
4. تفاوت میان زنجیرههای ارزش و زنجیرههای تأمین چیست؟
زنجیره تأمین شامل تمام مواد خام و قطعاتی است که به محصول تبدیل میشوند و در زنجیره برای تولید و فروش توزیع میشوند. در مقابل، زنجیره ارزش شامل تمام مراحل فردی است که برای ایجاد یک محصول قابل فروش انجام میشود. این موارد شامل اجزای فیزیکی و همچنین فعالیتهای مختلف ارزش افزایی است که ممکن است به عنوان بخشی از “اقتصاد دانشی” طبقهبندی شوند—مواردی مانند نوآوری، طراحی، بازاریابی و فروش—و منجر به توسعه محصولی میشود که برای مشتریان آماده است.
5. اجزای زنجیره تأمین
زنجیره تأمین شامل اجزای متعددی مانند تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان، خردهفروشان و مشتریان است که هر یک نقش حیاتی در کارآمدی و اثربخشی کل سیستم ایفا میکنند. هماهنگی و مدیریت بهینه این اجزا، به ویژه در محیطهای تجاری پیچیده و جهانی امروزی، برای کاهش هزینهها، بهبود کیفیت و افزایش سرعت تحویل ضروری است. در این بخش، به معرفی و بررسی هر یک از اجزای کلیدی زنجیره تأمین پرداخته خواهد شد.
تأمینکنندگان (Suppliers)
اولین حلقه در زنجیره تأمین، تأمینکنندگان هستند. آنها مسئول تأمین مواد اولیه، قطعات و تجهیزات مورد نیاز برای تولید محصولات نهایی هستند. این مواد اولیه میتوانند شامل مواد خام (مانند فلزات، پلاستیک، مواد شیمیایی) یا قطعات نیمهساخته (مانند قطعات الکترونیکی) باشند. انتخاب تأمینکنندگان مناسب و ایجاد روابط پایدار با آنها، یکی از چالشهای اصلی در مدیریت زنجیره تأمین است. معیارهای کلیدی در انتخاب تأمینکنندگان عبارتند از:
– کیفیت مواد اولیه
– قیمت
– قابلیت اطمینان در تحویل به موقع
– پایداری و رعایت مسائل زیستمحیطی و اجتماعی
تولید (Manufacturing)
پس از تأمین مواد اولیه، مرحله تولید آغاز میشود. در این مرحله، مواد اولیه به محصولات نهایی تبدیل میشوند. این فرآیند شامل چندین مرحله مانند طراحی، مونتاژ، پردازش، و بستهبندی است. مدیریت تولید باید به گونهای باشد که محصولات با بالاترین کیفیت و کمترین هزینه ممکن تولید شوند. بهینهسازی فرآیندهای تولید میتواند شامل موارد زیر باشد:
– استفاده بهینه از منابع
– کاهش زمان تولید
– بهبود بهرهوری نیروی کار
– کاهش ضایعات و افزایش کارایی
حمل و نقل و لجستیک (Transportation & Logistics)
پس از تولید، محصولات باید از کارخانه به انبارها، مراکز توزیع یا مستقیماً به مشتریان نهایی منتقل شوند. حمل و نقل یکی از مهمترین و پیچیدهترین بخشهای زنجیره تأمین است. این بخش شامل موارد زیر میشود:
– انتخاب نوع حمل و نقل: حمل و نقل میتواند زمینی، دریایی یا هوایی باشد، و هر کدام هزینهها و زمانبندی خاص خود را دارند.
– مدیریت مسیرها: بهینهسازی مسیرها برای کاهش زمان و هزینه.
– مدیریت ریسکها: مواجهه با ریسکهای مختلف مانند تأخیر، خرابی محصولات در حین حمل و نقل، و تغییرات آب و هوا.
انبارداری و مدیریت موجودی (Warehousing & Inventory Management)
محصولات تولید شده غالباً قبل از توزیع نهایی در انبارها ذخیره میشوند. مدیریت موجودی و انبارداری نیازمند برنامهریزی دقیق و بهرهگیری از فناوریهای نوین است تا تعادلی بین تأمین به موقع تقاضا و کاهش هزینههای انبارداری برقرار شود. چالشهای کلیدی در این بخش عبارتند از:
– نگهداری موجودی بهینه: جلوگیری از انباشته شدن بیش از حد موجودی که میتواند هزینههای نگهداری را افزایش دهد و از سوی دیگر جلوگیری از کمبود موجودی که میتواند منجر به از دست دادن فروش شود.
– مدیریت فضا: استفاده بهینه از فضای انبار.
– سیستمهای مدیریت انبار (WMS): استفاده از فناوریهای مدرن برای ردیابی موجودیها، مدیریت ورود و خروج کالاها، و بهبود فرآیندهای انبارداری.
توزیع (Distribution)
پس از انبارداری، محصولات باید به مشتریان نهایی یا خردهفروشان تحویل داده شوند. توزیع محصولات شامل مدیریت شبکههای توزیع، هماهنگی با واسطهها و استفاده از سیستمهای توزیع مدرن است. هدف اصلی در این مرحله، رساندن محصولات بهموقع و با هزینهای مناسب به دست مشتریان است. چالشهای توزیع شامل:
– انتخاب شبکه توزیع مناسب: استفاده از توزیع مستقیم (به مشتری نهایی) یا غیرمستقیم (از طریق خردهفروشان یا واسطهها).
– مدیریت هزینههای توزیع: کاهش هزینههای توزیع از طریق بهینهسازی مسیرها و استفاده از فناوریهای پیشرفته.
– زمانبندی تحویل: تضمین تحویل بهموقع محصولات.
مشتریان (Customers)
مشتریان نهایی حلقه آخر زنجیره تأمین هستند. موفقیت زنجیره تأمین به میزان رضایت مشتریان وابسته است. انتظارات مشتریان شامل کیفیت بالا، قیمت مناسب و تحویل بهموقع است. بازخورد مشتریان میتواند به عنوان یک ابزار مهم برای بهبود فرآیندها و محصولات در زنجیره تأمین استفاده شود. اهداف مدیریت زنجیره تأمین در این بخش عبارتند از:
– افزایش رضایت مشتریان: ارائه محصولات باکیفیت و خدمات مناسب.
– ایجاد ارتباطات مستحکم با مشتریان: استفاده از سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) برای حفظ و افزایش رضایت مشتریان.
– پاسخگویی سریع به تغییرات نیازهای مشتری: بهبود انعطافپذیری در زنجیره تأمین برای تطبیق سریع با تغییرات بازار و نیازهای مشتریان.
6. مدیریت زنجیره تأمین چیست؟
مدیریت زنجیره تأمین (Supply Chain Management – SCM) به فرآیند نظارت، هماهنگی و بهینهسازی تمامی فعالیتهای مرتبط با جریان کالاها و خدمات از مرحله تأمین مواد اولیه تا تحویل نهایی به دست مشتری اشاره دارد. این فرآیند شامل برنامهریزی، کنترل و اجرای کارآمد جریانهای مواد، اطلاعات و مالی در طول زنجیره تأمین است. هدف اصلی مدیریت زنجیره تأمین، اطمینان از اینکه محصولات با کیفیت مطلوب، به موقع و با کمترین هزینه ممکن به دست مشتریان میرسند، میباشد.
یکی از مهمترین جنبههای مدیریت زنجیره تأمین، هماهنگی میان تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، حملونقلکنندگان، توزیعکنندگان و خردهفروشان است. این هماهنگی به شرکتها اجازه میدهد تا تقاضای مشتریان را بهدرستی پیشبینی کرده و موجودی را بهینهسازی کنند، در نتیجه از انباشت اضافی یا کمبود کالا جلوگیری میشود. مدیریت زنجیره تأمین همچنین به کاهش هزینهها از طریق بهینهسازی فرآیندهای تولید، کاهش زمان تحویل و بهبود کارایی عملیات کمک میکند.
مدیریت زنجیره تأمین علاوه بر بهینهسازی عملیات، نقش مهمی در افزایش رضایت مشتریان ایفا میکند. با اطمینان از تحویل به موقع محصولات و خدمات با کیفیت بالا، شرکتها میتوانند اعتماد و رضایت مشتریان خود را افزایش دهند. این مسئله نهتنها به حفظ مشتریان موجود کمک میکند، بلکه در جذب مشتریان جدید و گسترش بازار نیز تأثیرگذار است. به همین دلیل، مدیریت زنجیره تأمین به عنوان یک عامل کلیدی در ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای شرکتها شناخته میشود.
در نهایت، مدیریت زنجیره تأمین به شرکتها کمک میکند تا با تغییرات محیطی و بازار، بهخصوص در مواجهه با چالشهای جهانی مانند تغییرات تقاضا، نوسانات قیمت و مسائل زیستمحیطی، سازگاری بیشتری پیدا کنند. این فرآیند بهطور مستمر نیازمند نوآوری و بهکارگیری فناوریهای پیشرفته مانند دادههای بزرگ، هوش مصنوعی و اتوماسیون است تا شرکتها بتوانند به سرعت و به صورت مؤثر به تغییرات پاسخ دهند و موقعیت خود را در بازار حفظ کنند. برخی از ابزارها و استراتژیهای مدیریت زنجیره تأمین عبارتند از:
– سیستمهای برنامهریزی منابع سازمانی (ERP): این سیستمها امکان یکپارچهسازی دادهها و فرآیندهای مختلف زنجیره تأمین را فراهم میکنند و به مدیریت بهتر منابع کمک میکنند.
– مدیریت ارتباط با تأمینکنندگان (SRM): مدیریت روابط با تأمینکنندگان برای تضمین کیفیت و تحویل به موقع مواد اولیه.
– مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM): مدیریت روابط با مشتریان برای افزایش رضایت و حفظ مشتریان.
7. نقش فناوری و نوآوری در زنجیره تأمین
فناوری و نوآوری در زنجیره تأمین نقش بسیار مهمی در بهبود کارایی، کاهش هزینهها و افزایش انعطافپذیری در مقابل تغییرات بازار ایفا میکنند. با پیشرفتهای تکنولوژیکی، شرکتها قادر به بهینهسازی فرآیندهای زنجیره تأمین خود، از تأمین مواد اولیه تا تحویل نهایی به مشتریان، شدهاند. این فناوریها به شرکتها کمک میکنند تا با دقت بیشتری به مدیریت جریان کالاها، اطلاعات و مالی پرداخته و عملکرد زنجیره تأمین را بهبود بخشند.
یکی از مهمترین فناوریها در زنجیره تأمین، دادههای بزرگ (Big Data) است. با استفاده از دادههای بزرگ، شرکتها میتوانند حجم عظیمی از اطلاعات مرتبط با تأمین، تولید، توزیع و رفتار مشتریان را تحلیل کنند. این تحلیلها به شرکتها کمک میکنند تا پیشبینیهای دقیقی از تقاضای بازار داشته باشند، موجودیها را بهینهسازی کنند و تصمیمگیریهای استراتژیک بهتری انجام دهند. همچنین، دادههای بزرگ به شناسایی نقاط ضعف و فرصتهای بهبود در زنجیره تأمین کمک میکنند.
هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین نیز از دیگر فناوریهای مهم در زنجیره تأمین هستند. این فناوریها قادر به اتوماسیون و بهینهسازی بسیاری از فرآیندها، مانند برنامهریزی تولید، مدیریت موجودی و توزیع هستند. هوش مصنوعی میتواند با تحلیل الگوهای گذشته و پیشبینی رفتار آینده، به شرکتها در تصمیمگیریهای سریع و دقیق کمک کند. این امر به ویژه در مواجهه با تغییرات ناگهانی در تقاضا یا مشکلات تأمین بسیار مؤثر است.
فناوری بلاکچین نیز یکی دیگر از نوآوریهای برجسته در زنجیره تأمین است. با استفاده از بلاکچین، امکان پیگیری دقیق و شفاف تمامی مراحل زنجیره تأمین از تأمین مواد اولیه تا تحویل به مشتری وجود دارد. این فناوری باعث افزایش اعتماد و شفافیت در زنجیره تأمین میشود، زیرا تمامی اطلاعات در مورد هر مرحله از فرآیند به صورت غیرقابل تغییر ثبت و ذخیره میشوند. این امر به شرکتها و مشتریان اجازه میدهد تا به راحتی از اصالت و کیفیت کالاها اطمینان حاصل کنند.
فناوری و نوآوری در زنجیره تأمین به شرکتها امکان میدهد تا با بهرهگیری از ابزارهای پیشرفته و دادههای دقیق، عملکرد خود را بهبود داده و در بازار رقابتی به سرعت و با کارایی بیشتری عمل کنند. این تکنولوژیها نه تنها به کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری کمک میکنند، بلکه باعث ایجاد زنجیره تأمین پایدارتر و مشتریمدارتر نیز میشوند.
8. اختلال در زنجیره تأمین چیست؟
وقتی هر بخشی از یک زنجیره تأمین بهطور بهینه کار نمیکند، میتوان گفت زنجیره تأمین دچار اختلال شده است. مسائل مختلفی ممکن است به وجود بیایند. برای مثال، افزایش هزینههای مواد ورودی به دلیل اینکه هزینه یک ماده امسال بیشتر از سال گذشته شده است میتواند تأثیرات عمدهای بر ساختار هزینه یک شرکت داشته باشد. یا ناهماهنگیهای بازار کار میتواند مشکلات عملیاتی ایجاد کند—مثلاً اگر شرکتهای حملونقل نتوانند تعداد کافی افرادی را پیدا کنند که مایل به رانندگی کامیونها برای تحویل کالا باشند.
پنج حوزهای که آسیبپذیریهای زنجیره تأمین اغلب در آنها بروز میکنند، عبارتند از:
– برنامهریزی و شبکههای تامینکننده
– سیستمهای حملونقل و لجستیک
– انعطافپذیری مالی
– پیچیدگی محصول
– بلوغ سازمانی
تحقیقات مککینزی نشان میدهد که اختلالات زنجیره تأمین که به مدت یک ماه یا بیشتر به طول میانجامند اکنون بهطور متوسط هر 3.7 سال یک بار رخ میدهند. و این اختلالات میتوانند هزینه سنگینی داشته باشند: بهطور میانگین، این اختلالات 45 درصد از سود سالانه یک سازمان را در طول یک دهه از بین میبرند.
9. برخی از ریسکهای زنجیره تأمین چیست؟
اگرچه همهگیری COVID-19 بزرگترین شوک زنجیره تأمین یا زنجیره ارزش در حافظه اخیر را به ارمغان آورده است، اما نمونههای دیگری نیز وجود دارد. تهاجم روسیه به اوکراین منجر به بدترین بحران انسانی در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم شده است، همچنین اختلالاتی در زنجیره تأمین در بخشهای حیاتی از جمله کشاورزی، خودروسازی، انرژی و غذا ایجاد کرده است. تغییرات در محیط زیست و اقتصاد جهانی فرکانس و شدت این شوکها را افزایش داده است. به عنوان مثال، زلزله و سونامی 2011 در ژاپن کارخانههای الکترونیکی را تعطیل کرد و طوفان هاروی در سال 2017 باعث اختلال در پالایشگاههای نفتی و کارخانههای پتروشیمی ایالات متحده شد، که در نهایت منجر به کمبود برخی از پلاستیکها و رزینهای حیاتی برای صنایع مختلف شد.
مککینزی شوکهای زنجیره تأمین را بر اساس تأثیر، زمان وقوع و فرکانس وقوع آنها به چهار نوع مختلف طبقهبندی کرده است:
– فاجعههای غیرمنتظره: اینها رویدادهای تاریخی و قابل توجهی هستند که نمیتوان پیشبینی کرد و منجر به تریلیونها دلار زیان میشوند. مثالها شامل تروریسم شدید و حمله سایبری سیستمیک است.
– فاجعههای قابل پیشبینی: شوکهای این دسته از نظر بزرگی مشابه یک فاجعه غیرمنتظره هستند اما تفاوت در این است که الگوها و احتمالات بزرگتر میتوانند راهنمایی برای آمادگی عمومی باشند. مثالها شامل بحرانهای مالی و درگیریهای نظامی جهانی هستند.
– اختلالات غیرمنتظره: اینها رویدادهای جدی و پرهزینهای هستند اما در مقیاس کوچکتر از فاجعهها هستند. مثالها شامل نفوذ دادهها، بازخوانی محصولات و حوادث صنعتی هستند.
– اختلالات قابل پیشبینی: برخی از اختلالات میتوانند قبل از وقوع شناسایی شوند. مثالها شامل اختلافات تجاری چین-آمریکا و خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا هستند.
سازمانها اغلب بر مدیریت شوکهایی تمرکز میکنند که بیشترین فراوانی را دارند. همهگیری COVID-19 یادآوری میکند که اگرچه رویدادهای نادر به ندرت رخ میدهند، سازمانها همچنان باید چنین احتمالاتی را در هنگام تصمیمگیری و انجام اقدامات استراتژیک در نظر بگیرند. برای اکثر سازمانها، این به معنای گسترش تمرکز مدیران زنجیره تأمین از هزینه (و استفاده از سرمایه)، خدمات و کیفیت به سه اولویت جدید خواهد بود: تابآوری، چابکی و پایداری.
10. چگونه تورم زنجیره تأمین را تحت تأثیر قرار میدهد؟
تورم میتواند نقش مهمی در چالشهای زنجیره تأمین ایفا کند. هنگامی که تورم رخ میدهد، هزینههای مواد اولیه (مانند انرژی) میتواند بهطور قابل توجهی افزایش یابد و تأثیرات منفی بر سود و زیان شرکتها بگذارد. یکی از راههای انطباق با این وضعیت، افزایش قیمتها بهطور منصفانه برای مصرفکنندگان است. سازمانها میتوانند با استفاده از ماتریس مواجهه، تصمیمات آگاهانهتری بگیرند که کدام دسته از محصولات آنها در معرض نیروهای بازار قرار دارند و آیا بازار در حال افزایش یا کاهش است. همچنین، سازمانها لزوماً در مقابل تأمینکنندگانی که میگویند باید قیمتها را در بازار تورمی افزایش دهند، عاجز نیستند؛ مککینزی چندین استراتژی برای مذاکره با چنین تقاضاهایی شناسایی کرده است.
11. تابآوری زنجیره تأمین چیست؟
تابآوری به توانایی مقاومت، سازگاری و پیشرفت در برابر شوکهای داخلی و خارجی—چه شناخته شده و چه ناشناخته—اشاره دارد. بهطور خاص، تابآوری عملیاتی، که شامل زنجیرههای تأمین نیز میشود، به معنای حفظ ظرفیت تولیدی قوی است که میتواند تغییرات در تقاضا را تحمل کند و در مواجهه با اختلال پایدار باقی بماند، بدون اینکه کیفیت کاهش یابد.
در زمینه مدیریت زنجیره تأمین، سازمانها میتوانند سه مرحله را برای مقابله با عدم قطعیتهای بلندمدت و احتمالی انجام دهند:
- مقابله اضطراری: به اقدامات کوتاهمدت و روزمرهای اشاره دارد که میتواند به شناسایی شکافهای زنجیره تأمین که قبلاً نادیده گرفته شدهاند کمک کند. این تاکتیکها تابآوری ایجاد نمیکنند، اما باید بههمراه اصلاحات پیچیدهتر و بلندمدت استفاده شوند.
- یکپارچهسازی و سادهسازی عملیات: در اینجا، سه اقدام میتوانند در ایجاد زنجیرههای تأمین مقاوم مهم باشند:
– ایجاد یک مرکز عصبی برای همگامسازی پاسخهای سازمانی
– شبیهسازی و برنامهریزی برای اختلالات شدید عرضه و تقاضا
– ارزیابی مجدد استراتژیهای موجودی بهموقع
- ایجاد تابآوری ساختاری: واکنشهای سریع آسانتر به دست میآیند، اما اگر هدف تابآوری بلندمدت باشد، تکنیکهای زیر میتوانند کمک کنند:
– ساخت یک نسخه دیجیتال از بخشهای حیاتی زنجیره تأمین، که امکان شبیهسازی و موارد آزمون را فراهم میکند
– ایجاد و آزمایش سناریوهای “چه میشود اگر”
– افزایش اشتراک داده با تامینکنندگان
– در نظر گرفتن محدودهبندی بخشی از تیم زنجیره تأمین
عوامل دیگری، مانند ایجاد شفافیت برای سطوح مختلف تامینکنندگان، در مدیریت ریسک زنجیره تأمین بسیار مهم خواهند بود. به عنوان یک مثال، استفاده از ابزارهای دیجیتال، افزایش مهارتها و روشن کردن فرآیندها به یک شرکت هوافضا کمک کرد تا تابآوری زنجیره تأمین خود را افزایش دهد.
12. سازمانهای بزرگ چگونه عمل میکنند؟
مدیریت زنجیره تأمین (و به طور کلی عملیات) اکنون به یک نگرانی در سطح مدیرعامل تبدیل شده است. برخی از سوالات عملیاتی استراتژیک که مدیران عامل در دستور کار خود دارند عبارتند از:
- آیا میتوانیم تقاضای مشتری را هم امروز و هم فردا برآورده کنیم؟
- آیا باید ظرفیت را افزایش دهیم تا برای رشد سریع و طولانیمدت آماده شویم یا کاهش دهیم تا برای یک رکود آماده شویم؟
- کجا میتوانیم کارکنانی را که مهارتهای دیجیتال دارند پیدا کنیم؟
- چگونه میتوانیم تولید کربن را کاهش دهیم، ریسکهای مقرراتی را کاهش دهیم و در کسب و کار باقی بمانیم؟
تلاشهای جزئی کافی نیستند تا بهطور کامل از پتانسیل استفاده کنند و عمقبخشی در ساختار صحیح زنجیره تأمین و اثرات فیزیکی آن یک نقطه شروع حیاتی است. در حالی که تغییر زنجیره تأمین یا زنجیره ارزش زمان میبرد (با توجه به چالشهای مربوط به یافتن و تعیین صلاحیت تامینکنندگان جایگزین و ساخت کارخانههای جدید)، بررسی مجدد شبکهها و ساختارهای زنجیره تأمین میتواند به شرکتها کمک کند تا به جلو حرکت کنند.
در اینجا یک مثال از صنعت خودروسازی آورده شده است. تحقیقات مککینزی نشان داد که کارخانههای تامینکننده میانبرد با 1000 تا 1500 کارمند تقریباً دو برابر احتمال دارند که در چهارک اول بهرهوری قرار گیرند نسبت به همتایان بزرگتر یا کوچکتر. بنابراین داشتن تولید تقسیم شده بین چندین کارخانه به جای یک کارخانه بزرگ میتواند به یک شرکت کمک کند تا به مشتریان نزدیکتر شود و ریسکهای مکانی (به عنوان مثال، بسته شدنهای ناشی از آب و هوا) را کاهش دهد.
انتخابهای مربوط به طراحی زنجیره تأمین معجزه نمیکنند. در تحقیقات مککینزی هیچ ارتباطی بین الگوهای سازمانی زنجیره تأمین و عملکرد نهایی وجود ندارد. اما مجموعهای از مکانیسمهای سازمانی میتوانند ساختار را تکمیل کرده و به نتایج موفقیتآمیز منجر شوند. یک نظرسنجی شش نشانگر از تیمهای بزرگ زنجیره تأمین را پیدا کرد که همه آنها با بهبود سود پیش از کسر بهره، مالیات، استهلاک و کاهش ارزش داراییها مرتبط بودند:
- هماهنگی سرتاسری: به معنای مدیریت و همگامسازی تمامی مراحل و بخشهای یک فرآیند یا پروژه از ابتدا تا انتها برای اطمینان از اجرای هماهنگ و مؤثر است.
- حقوق تصمیمگیری: به اختیارات و مسئولیتهایی اشاره دارد که افراد یا تیمها در فرآیند تصمیمگیری سازمان دارند.
- معیارهای عملکرد: شاخصها و مقیاسهایی هستند که برای ارزیابی و سنجش کارایی و اثربخشی عملکرد افراد، تیمها یا فرآیندها استفاده میشوند.
- همبستگی اجتماعی: به میزان پیوندها و ارتباطات مثبت و حمایتی میان اعضای یک گروه یا سازمان اشاره دارد که بر همکاری و عملکرد جمعی تأثیر میگذارد.
- تحرک شغلی: توانایی و فرصتهایی است که افراد در یک سازمان برای پیشرفت، تغییر موقعیت شغلی، یا ارتقاء به نقشهای بالاتر دارند.
- رشد توانمندیها: به فرآیند توسعه و تقویت مهارتها، دانش و قابلیتهای افراد در راستای بهبود عملکرد و افزایش ارزشافزوده سازمانی اشاره دارد.
EBITDA که مخفف “Earnings Before Interest, Taxes, Depreciation, and Amortization” است، به معنای سود پیش از کسر بهره، مالیات، استهلاک و کاهش ارزش داراییها میباشد. این شاخص مالی به منظور ارزیابی عملکرد عملیاتی یک شرکت بدون در نظر گرفتن تاثیرات مالیاتی، ساختار سرمایه، و سیاستهای حسابداری استهلاک استفاده میشود. EBITDA به تحلیلگران و سرمایهگذاران کمک میکند تا تصویر دقیقتری از سودآوری عملیاتی یک شرکت به دست آورند، زیرا تأثیرات غیرعملیاتی و غیرنقدی (مانند استهلاک و کاهش ارزش داراییها) را حذف میکند. این شاخص اغلب در مقایسه بین شرکتها و در تحلیل مالی مورد استفاده قرار میگیرد.
13. زنجیرههای تأمین دیجیتال چیستند؟
کمتر شرکتهای تاسیس شدهای بهطور کامل عملیات انتها به انتهای خود را دیجیتالی کردهاند. اما دیجیتالیسازی میتواند راه حلی مناسب برای چالشهای عملیاتی مشاهده شده در بسیاری از شرکتها و صنایع باشد. صنعت 4.0، یا چهارمین انقلاب صنعتی (4IR)، تأثیری را توصیف میکند که افزایش ارتباطات، اتوماسیون و موارد دیگر بر فناوری، صنعت و جامعه داشته است. در یک نظرسنجی از بیش از 400 تولیدکننده جهانی، بیش از 90 درصد از پاسخدهندگان گفتند که صنعت 4.0 به آنها کمک کرده است تا عملیات خود را در دوران بحران COVID-19 پایدار نگه دارند؛ بیش از نیمی از آنها گفتند که تحولات دیجیتالی آنها در پاسخ به همهگیری بسیار مهم بوده است.
دیجیتالیسازی، از جمله تجزیه و تحلیل پیشرفته، اتوماسیون و یادگیری ماشین، میتواند به عملیات کمک کند که بهرهورتر، انعطافپذیرتر و برای سرعت مناسبتر باشند. چنین رویکردهایی برای برخی از سازمانهای پیشرو نتایج واقعی را به ارمغان آوردهاند—به عنوان مثال، کاهش موجودی و هزینه کالاهای فروخته شده به میزان 30 درصد، کاهش هزینه کیفیت به میزان 50 درصد، و بهبود نقدینگی و بهرهوری به میزان 30 درصد. نظرسنجیها همچنین نشان میدهند که دیجیتالیسازی و پذیرش فناوریهای صنعت 4.0 میتواند به افزایش بهرهوری زیستمحیطی در زنجیرههای تأمین کمک کند.
در حالی که برخی از سازمانهای پیشرو قبلاً از دیجیتالیسازی ارزش دریافت کردهاند، برخی دیگر هنوز عقب ماندهاند. مدرنسازی فناوری اطلاعات زنجیره تأمین—به عنوان مثال، برای بهبود پیشبینی و برنامهریزی تقاضا—میتواند تأثیر قابلتوجهی داشته باشد. برای سازمانهایی که به دنبال ارتقاء فناوری اطلاعات برای برنامهریزی زنجیره تأمین هستند، سه گام میتواند کمک کند:
– بازطراحی فرآیندها.
– انتخاب فروشندگان.
– ایجاد نقشه راه اجرا.
تغییرات جمعی میتوانند تأثیر قابلتوجهی داشته باشند، بهویژه هنگامی که از اجرای موفقیتآمیز برنامهریزی کسبوکار یکپارچه (IBP) پشتیبانی کنند. در مقایسه با سازمانهایی که فرآیند IBP خوبی ندارند، متوسط کاربر بالغ IBP یک یا دو درصد اضافی در EBIT را بهدست میآورد. سطح خدمات پنج تا 20 درصد بالاتر است. هزینههای حملونقل و شدت سرمایه 10 تا 15 درصد کمتر است و جریمههای تحویل به مشتری و فروشهای از دست رفته 40 تا 50 درصد کمتر است. فناوری IBP و انضباط فرآیند میتوانند برنامهریزان را 10 تا 20 درصد بهرهورتر کنند.
مصاحبه با شان آزی، مدیر زنجیره تأمین شرکت کیمبرلی-کلارک، اهمیت ابزارهای دیجیتال در زنجیره تأمین را تاکید میکند. “مانند بسیاری از شرکتها، ما همیشه تصویر کاملی نداریم”، آزی گفت. “به همین دلیل دیجیتال به یک بخش مهم از راهحل تبدیل میشود—زیرا شما باید آن تصویر انتها به انتها را داشته باشید. ما باید قادر باشیم خطرات نوظهور را بیشتر از قبل در بالا و پایین زنجیره ببینیم.” برای رسیدن به اینجا، شرکت به بررسی تشخیص تقاضا پرداخته، برنامههای تولید و برنامههای لجستیک تامینکنندگان را بررسی کرده و از پلتفرمهای دیجیتال برای نظارت بر محمولههای در حال حرکت استفاده کرده است.
14. چگونه یک زنجیره تأمین بر پایداری تأثیر میگذارد؟
مدیریت جامع تأثیرات زیستمحیطی یک عملیات میتواند به بهبود مسائل زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی کمک کند. و اولین گام اغلب درک تأثیر بالقوه بهرهوری زیستمحیطی است.
تولیدکنندگان در شبکه جهانی فانوس دریایی (Global Lighthouse Network (GLN))، یک ابتکار همکاری میان مککینزی و مجمع جهانی اقتصاد، که دیجیتالیسازی را پذیرفتهاند، متوجه شدهاند که پایداری و برتری رقابتی ممکن است دست به دست هم دهند. دادههای GLN که از ابتدای پروژه جمعآوری شدهاند نشان میدهند که بیش از 60 درصد از کارخانههای “فانوس دریایی” پایداری را به عنوان بخشی از اثر تحول صنعت 4.0 دیدهاند. و این تحقیقات سه تولیدکننده پیشرو متمرکز بر پایداری را بر اساس تعهد آنها به پایداری محیط زیست برجسته کرده است: اریکسون، هنکل و اشنایدر الکتریک.
در زنجیرههای تأمین یا ارزش، پاکسازی منابع میتواند در طراحی محصولات اقتصادی و کاهش کربن کمک کند. طراحان، مهندسان و خریداران میتوانند از این رویکرد برای شناسایی عواملی که بر هزینهها و انتشار گازهای گلخانهای برای یک محصول یا خدمات خاص در طول کل جریان ارزش و در طول عمر آن تأثیر میگذارند، استفاده کنند.
به طور کلی، تعدادی از شرکتها در حال بررسی چگونگی کاهش کربن در زنجیره تأمین خود هستند و بر انتشار گازهای گلخانهای Scope 3 تمرکز دارند—یعنی انتشارهایی که در زنجیره ارزش به بالا و پایین دست ایجاد میشود. این دسته از انتشارها میتوانند 80 درصد از تأثیرات آب و هوایی بسیاری از شرکتها را تشکیل دهند. به عنوان مثال، به نتایج شرکت Interface، یک تولیدکننده فرش در اروپا، از زمان تعیین هدف صفر ماموریتی خود در اوایل دهه 1990 توجه کنید: از آن زمان، این شرکت توانسته است ردپای گازهای گلخانهای عملیات خود را 96 درصد کاهش دهد و شدت کربن محصولات خود را 69 درصد کاهش دهد.
شرکتهای کالاهای مصرفی بهویژه در حال پیشرفت در آمادهسازی برای آیندهای پایدار هستند و عملیات شرکت را در طول کل زنجیره تأمین تغییر میدهند. هنکل، یک شرکت کالاهای مصرفی مستقر در آلمان، یک مثال از چگونگی جریان تمرکز بر پایداری از طریق زنجیره تأمین است. در مصاحبهای، مدیر زنجیره تأمین هنکل برای کسبوکار لوازم خانگی و نظافتی توصیف میکند که چگونه بخش او در 15 سال گذشته ردپای CO2 خود را 65 درصد کاهش داده و عملکرد عملیاتی را بهبود بخشیده است، همزمان با کاهش هزینهها و انتشار CO2.
15. روندهای زنجیره تأمین در آینده
زنجیره تأمین در آینده با توجه به پیشرفتهای فناوری، تغییرات اقتصادی، و افزایش توجه به مسائل زیستمحیطی و اجتماعی، به شکلهای جدید و پیچیدهتری توسعه خواهد یافت. در اینجا به برخی از روندها و تغییراتی که ممکن است در زنجیره تأمین آینده رخ دهد، اشاره میکنیم:
- دیجیتالیشدن و استفاده از فناوریهای پیشرفته
در آینده، زنجیرههای تأمین به شدت به فناوریهای دیجیتال وابسته خواهند بود. استفاده از اینترنت اشیاء (IoT) برای ردیابی کالاها در تمام مراحل زنجیره، هوش مصنوعی (AI) برای پیشبینی تقاضا و بهینهسازی فرآیندها، و بلاکچین برای افزایش شفافیت و ایجاد اعتماد در تراکنشها، از جمله فناوریهایی هستند که نقش مهمی در زنجیره تأمین آینده ایفا خواهند کرد. این فناوریها به شرکتها کمک خواهند کرد تا زنجیرههای تأمین خود را کارآمدتر، شفافتر و انعطافپذیرتر کنند.
- پایداری و مسئولیت اجتماعی
با افزایش توجه به تغییرات اقلیمی و نیاز به حفظ محیط زیست، زنجیرههای تأمین آینده باید پایدارتر و دوستدار محیط زیست باشند. شرکتها باید به استفاده از منابع تجدیدپذیر، کاهش ضایعات و آلودگی، و ایجاد زنجیرههای تأمین سبز (Green Supply Chains) توجه کنند. علاوه بر این، مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) در زنجیره تأمین اهمیت بیشتری خواهد یافت، به طوری که شرکتها باید اطمینان حاصل کنند که تمامی مراحل زنجیره تأمین، از تولید تا توزیع، مطابق با استانداردهای اخلاقی و اجتماعی انجام میشود.
- انعطافپذیری و تابآوری
زنجیرههای تأمین آینده باید انعطافپذیرتر و تابآورتر باشند تا بتوانند به سرعت به تغییرات بازار، نوسانات تقاضا، و رویدادهای غیرمنتظره مانند پاندمیها یا بلایای طبیعی واکنش نشان دهند. این انعطافپذیری از طریق استفاده از فناوریهای پیشرفته، تنوعبخشی به تأمینکنندگان، و توسعه شبکههای توزیع محلیتر و منطقهایتر قابل دستیابی است. شرکتها باید به دنبال ایجاد زنجیرههای تأمینی باشند که میتوانند در برابر شوکهای مختلف اقتصادی و اجتماعی مقاومت کنند.
- سفارشیسازی و مشتریمحوری
در آینده، زنجیرههای تأمین به طور فزایندهای به سمت سفارشیسازی و مشتریمحوری حرکت خواهند کرد. با توجه به افزایش انتظار مشتریان برای دریافت محصولات و خدمات متناسب با نیازهای خاص خود، زنجیرههای تأمین باید انعطافپذیری بیشتری در تولید و توزیع داشته باشند. فناوریهای تولید افزایشی (Additive Manufacturing) مانند چاپ سهبعدی، به شرکتها امکان میدهد تا محصولات را به صورت سفارشی و در نزدیکی بازارهای محلی تولید کنند.
- تحول در مدلهای کسبوکار
زنجیرههای تأمین آینده با مدلهای کسبوکار جدیدی مواجه خواهند شد که توسط اقتصاد دیجیتال و اینترنت تقویت شدهاند. تجارت الکترونیکی، پلتفرمهای دیجیتال، و مدلهای کسبوکار مبتنی بر اشتراک (Subscription-based) از جمله تحولاتی هستند که نیاز به زنجیرههای تأمین سریعتر و کارآمدتر را ایجاد خواهند کرد. شرکتها باید زنجیرههای تأمین خود را با این مدلهای جدید تطبیق دهند تا بتوانند در بازار رقابتی آینده موفق باشند.
- ادغام و همکاری بیشتر در زنجیره تأمین
در آینده، همکاری و ادغام بیشتر بین شرکتها و شرکای زنجیره تأمین اهمیت بیشتری خواهد داشت. این ادغامها میتوانند شامل اشتراکگذاری دادهها، توسعه مشترک محصولات، و بهبود همکاریهای لجستیکی باشد. شرکتها به طور فزایندهای به سمت ایجاد اکوسیستمهای زنجیره تأمین حرکت خواهند کرد که در آنها شرکتهای مختلف برای بهبود کارایی و کاهش هزینهها با یکدیگر همکاری میکنند.
16. جمعبندی
زنجیره تأمین به عنوان یک سیستم پیچیده و حیاتی، نقش مهمی در موفقیت و رقابتپذیری شرکتها ایفا میکند. مدیریت مؤثر زنجیره تأمین میتواند منجر به کاهش هزینهها، افزایش بهرهوری، بهبود کیفیت محصولات، و افزایش رضایت مشتریان شود. در دنیای امروز، با توجه به پیچیدگیهای موجود در بازارهای جهانی و فشارهای رقابتی، اهمیت استفاده از فناوریهای نوین و رعایت اصول پایداری و مسئولیت اجتماعی در زنجیره تأمین بیش از پیش نمایان شده است. شرکتها باید با تطبیق سریع با تغییرات بازار و بهرهگیری از نوآوریهای فناورانه، زنجیره تأمین خود را به صورت مداوم بهینهسازی کنند تا بتوانند در بازار رقابتی امروز موفق باشند.
منابع: